به گزارش خبرگزاری حوزه، «در سوگ پیشوای موحّدان»، از سلسله مقالات حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در ماه مبارک رمضان به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
از شخصیت عظیم امیرالمؤمنین علی علیهالسلام که بعد از رسول خدا صلّیالله علیه و آله و سلّم اشرف کلمات الهیّه، اکبر آیات ربّانیه، ادلّ دلایل جامعه، اتمّ براهین ساطعه، وسایل کافیه و مظهر العجایب و معدن الغرایب است و مالک کلّ عظمتهای انسان مافوق و برتر و خلیفةالله بر حق است و دوستی او، عنوان صحیفه مؤمن و علامت طهارت مولد است، اگر انسان، همه زبانهای گویا را در دهان داشته باشد و با هر کدام از آنها جاودانه مدح و ثنا بگوید، از حرف نخستین مدح او، بیشتر نخواهد گفت.
در آن میدانی که پیامبر اعظم، عقل کل، خاتم رسل و هادی سبل صلّیالله علیه و آله و سلّم، بر حسب احادیث معتبر و مشهور بینالمسلمین، از آن حضرت، آن همه تمجیدات و تعریفات رسا و پر از معنا فرموده باشد و او را با حق و با قرآن، و حق و قرآن را با او، لازم الاتصال و غیر قابل افتراق دانسته باشد، و گاه فرموده باشد: «وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِی فِیکَ مَا قَالَتِ النَّصَارَی فِی ابْنِ مَرْیَمَ لَقُلْتُ الْیَوْمَ فِیکَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْکَ لِلْبَرَکَهِ؛ قسم به آنکه جانم در دست اوست اگر نمیگفتند گروههایی از امّتم آنچه که نصاری در عیسی بن مریم میگفتند به تحقیق چیزهایی درباره تو (علی علیهالسلام) میگفتم که هیچ گروهی از مسلمانان بر تو نمیگذشتند مگر اینکه خاک پای تو را برای تبرّک بر میداشتند.»(۱)
و گاهی با زبان معجزْ بیان و حقیقتترجمان، فرموده باشد: «لَوْ أَنَّ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْغِیَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْإِنْسَ کُتَّابٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ؛ ای علی! اگر دریاها مرکب و درختها قلم و انسانها نویسنده و جنّیان حسابگر شوند، فضائل تو را نمیتوانند بشمارند.»(۲)
یا ارزش یکی از میدانهای جهاد آن مجاهد فی سبیلالله را در راه اعلای کلمةالله و دفاع از حق، افضل از عبادت جنّ و انس و یا تمام امّت معرفی کرده باشد، دیگران در مدح و ثنای آن حضرت چه میتوانند بگویند؟! همه در برابر آفتاب جهانتاب محمدی و دریای بیکران علم احمدی صلواتالله علیه و آله، چون ذرّه و قطره، بلکه از آن هم کمترند.
حقیقت این است که با جملهها و کلماتی که حروف آنها از بیست و نه حرف بیشتر نیست، نمیتوان از بزرگ بنده خاص و مخلص خدا، که در آیات بسیاری از قرآن، خداوند متعال، خود او را وصف و مدح فرموده است، توصیف و ستایش کرد.
مدایح شایستهای که از آن امام عظیم، رهبر موحّدان، پیشوای مجاهدان، سرور زهّاد و دادگران و امیرمؤمنان شده، هر چه رسا و شیوا بوده، به ناحیهای از نواحی عظمت آن حضرت اشارت دارد.
آن که با این جملهی کوتاه «إحتیاجُ الکُلِّ إلَیْهِ وَ إسْتِغْنائُه عَنِ الکُلِّ دَلیلٌ عَلی أنَّه إمَامُ الکُلِّ؛ احتیاج همه به او و بینیازی او از همه دلیل بر این است که او امام همگان است.»(3) او را ستود و آن که در وصف کلامش میگفت: "کلامُهُ دُونَ کَلامِ الخَالِقِ وَ فَوْقَ کَلامِ الْمَخْلُوقینَ؛ کلام او پایینتر از کلام خالق و بالاتر از کلام بندگان است.”(۴) همه و هر یک به منقبتی از مناقب آن حضرت اشارتی کردهاند.
با این همه که علما و حکما، چهارده قرن است از فضایل او گفتهاند، تا علم، فضیلت، زهد، عدل و کمالات انسانی مورد ستایش است، آیندگان او را ستایش خواهند کرد.
و با این قصاید و اشعار بیشمار و هزارها کتاب و مقاله که پیرامون شرح شخصیت این انسان أکمل و والا نوشتهاند و همه داد سخن را دادهاند، باز هم همانند روزهای نخست برای گویندگان و اندیشمندان، مجال سخن باز و بلکه بازتر شده است.
همانطور که در احادیث شریفه بیان شده است، علی علیهالسّلام معجزهای است که خداوند به رسول گرامیاش خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله و سلّم عطا فرمود؛ معجزهای که از همه معجزات انبیای گذشته، بزرگتر و حیرتانگیزتر است؛ و بجاست که بگوییم این سخن حضرت صادق علیهالسّلام را: «الصُّورَهُ الإنْسَانِیَّهُ هِیَ أکْبَرُ حُجَجِ اللهِ عَلی خَلْقِهِ وَ هِیَ الکِتابُ الَّذی کَتَبَه بِیَدِهِ وَ هِیَ الهَیْکَلُ الّذی بَناهُ بِحِکْمَتِهِ وَ هِیَ مَجْمُوعُ صُوَرِ العَالَمینَ وَ هِیَ المُخْتَصَرُ مِنَ العُلُومِ فی اللَّوحِ الْمَحْفُوظِ»(۵) به واسطه شخصیتی، مثل علی علیهالسّلام بیان واقع و حقیقت میشود.
پس، سزاوار است که زمین ادب ببوسیم و خداوند متعال را به نعمت ولایت آن حضرت و فرزندان بزرگوارش، تا حضرت صاحب وقت، ولیّ عصر و مالک امر، مولانا المهدی ارواح العالمین له الفدا حمد و سپاس بگوییم و در این ایّام که همه شیعیان عزادار شهادت مولای متقیان امیرمؤمنان علیهالسلام هستند، هر چه بیشتر و بیشتر در ترویج معارف نورانی علوی و مخصوصاً کتاب شریف نهج البلاغه همّت نمایند و جهانیان را با آموزهها و تعالیم حیاتبخش آن حضرت آشنا سازند.
پینوشتها:
1و2. بحار الأنوار، جلد ۴۰، باب ۹۱، حدیث 114.
3. بغیه الوعاه سیوطی، صفحه ۲۴۳؛ تنقیح المقال مامقانی، جلد ۱، صفحه ۴۰۲، شماره 3769.
4. شرح نهج البلاغه ابن أبیالحدید، جلد ۱، صفحه 24.
5. به نقل از تفسیر صافی، ذیل آیه ۲ سوره بقره.